شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردنست
روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست
متن خبر که یک قلم بیتو سیاه شد جهان
حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست
چون تو نه در مقابلی عکس تو پیش رونهیم
اینهم از آب و آینه خواهش ماه کردنست
نو گل نازنین من تا تو نگاه میکنی
لطف بهار عارفان در تو نگاه کردنست
ماه عباد تست و من با لب روزه دار ازین
قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست
لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن
چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردنست
غفلت کائنات را جنبش سایهها همه
سجده به کاخ کبریا خواه نخواه کردنست
از غم خود بپرس کو با دل ما چه میکند
این هم اگر چه شکوهی شحنه به شاه کردنست
عهد تو (سایه) و (صبا) گو بشکن که راه من
رو به حریم کعبهی «لطف آله» کردنست
گاه به گاه پرسشی کن که زکوة زندگی
پرسش حال دوستان گاه به گاه کردنست
بوسهی تو به کام من کوه نورد تشنه را
کوزهی آب زندگی توشه راه کردنست
خود برسان به شهریار ایکه درین محیط غم
بیتو نفس کشیدنم عمر تباه کردنست
شهریار
چه شعر قشنگی بود....
آفرین به این حسن انتخاب....
کلا شعرایی که انتخاب کردین خیلی خوب بودن
سلام
چه جالب... اینم که شمایی مهرانا جان!
از لینکات حدس زدم اما خب
راستی اینجا بهتره از پرشنه مگه نه؟
من با پرشن سختم بود اینجا رو ادامه دادم.. اونم که به دیار باقی شتافت
خوشحالم که یه دوست متنوع دارم...
موفق باشی