♥دلـــ ِ دریـــ ـــــ ـــایی منـــ♥

همه تفاوت ما این است: تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمی برم . . .

♥دلـــ ِ دریـــ ـــــ ـــایی منـــ♥

همه تفاوت ما این است: تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمی برم . . .

محزون مباش ای دل...

ای وای بر اسیری

کز یاد رفته باشد

در دام مانده باشد

صیاد رفته باشد





آه از دمی که تنها

با داغ او چو لاله

درخون نشسته باشم

چون باد رفته باشد



امشب صدای تیشه

از بیستون نیامد

شاید به خواب شیرین

فرهاد رفته باشد



خونش به تیغ حسرت

یارب حلال بادا

صیدی که از کمندت

آزاد رفته باشد


از آه دردناکی

سازم خبر دلت را

وقتی که کوه صبرم

بر باد رفته باشد



رحم است بر اسیری

کز گرد دام زلفت

با صد امیدواری

ناشاد رفته باشد


شادم که از رقیبان

دامنکشان گذشتی

گو مشت خاک ما هم

بر باد رفته باشد



پرشور از حزین است

امروز کوه و صحرا

مجنون گذشته باشد

فرهاد رفته باشد

نظرات 1 + ارسال نظر
ویس جمعه 20 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ب.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

سلام و ارادت

عاشق این غزل هستم.خیلی قشنگه .انتخاب زیبایی کردی.خوب و خوش باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد