♥دلـــ ِ دریـــ ـــــ ـــایی منـــ♥

همه تفاوت ما این است: تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمی برم . . .

♥دلـــ ِ دریـــ ـــــ ـــایی منـــ♥

همه تفاوت ما این است: تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمی برم . . .

زان یار دلنوازم

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت



بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم

یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت



رندان تشنه لب را آبی نمی​دهد کس

گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت



در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا

سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت



چشمت به غمزه ما را خون خورد و می​پسندی

جانا روا نباشد خون ریز را حمایت



در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود

از گوشه​ای برون آی ای کوکب هدایت



از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

زنهار از این بیابان وین راه بی​نهایت



ای آفتاب خوبان می​جوشد اندرونم

یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت



این راه را نهایت صورت کجا توان بست

کش صد هزار منزل بیش است در بدایت



هر چند بردی آبم روی از درت نتابم

جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد