همه تفاوت ما این است: تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمی برم . . .
درباره من
همچو نی می نالم از سودای دل
آتشی در سینه دارم جای دل
من که با هر داغ پیدا ساختم
سوختم از داغ نا پیدای دل
همچو موجم یک نفس آرام نیست
بس که طوفان زا بود دریای دل
دل اگر از من گریزد وای من
غم اگر از دل گریزد وای دل
ما ز رسوایی بلند آوازه ایم
نامور شد هر که شد رسوای دل
گنج منعم خرمن سیم و زر است
گنج عاشق گوهر یکتای دل
در میان اشک نومیدی رهی
خندم از امید واری های دل
------------------------------------
گاهی اگر توانستی ،
اگر خواستی ،
اگر هنوز نامی از من در سر داشتی نه در دل!
در کوچه ی تنهایی من قدمی بگذار,
شلوغی کوچه ظاهریست ،
نترس، بیا،
نگاهی بینداز و برو..
همین.......!!
ادامه...
زندگی خواب لطیفی است که گل می بیند اضطراب و هیجانی است که انسان دارد زندگی کلبه ی دنجی است که در نقشه خود دو سه تا پنجره رو به خیابان دارد گاه با خنده عجین است و گهی با گریه ... گاه خشک است و گهی شر شر باران دارد زندگی مرد بزرگی است که در بستر مرگ به شفابخشی یک معجزه ایمان دارد زندگی حالت بارانی چشمان تو است که در ان قوس و قزح های فراوان دارد زندگی ان گل سرخی است که تو می بویی یک سراغاز قشنگی است که پایان دارد