♥دلـــ ِ دریـــ ـــــ ـــایی منـــ♥

همه تفاوت ما این است: تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمی برم . . .

♥دلـــ ِ دریـــ ـــــ ـــایی منـــ♥

همه تفاوت ما این است: تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمی برم . . .

شکست عهد من و گفت هر چه بود گذشت

شکست عهد من و گفت هر چه بود گذشت

به گریه گفتمش آری ولی چه زود گذشت

بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید

بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت

شبی به عمرم اگر خوش گذشت آن شب بود

که در کنار تو با نغمه و سرود گذشت

چه خاطرات خوشی در دلم به جای گذاشت

شبی که با تو مرا در کنار رود گذشت

گشود بس گره آن شب ز کار بسته ما

صبا چو از بر آن زلف مُشک سود گذشت

مرا ست, عکس تو یاد آور سفر آری!!

چنان توانم ازین طرفه یاد بود گذشت

غمین مباش و میندیش از این سفر که ترا

اگر چه بر دل نازک، غمی فزود گذشت!!!


بالی از پرواز می خواهد دلم

بالی از پرواز می خواهد دلم


 آسمانی باز می خواهد دلم

 چون قناری های آزاد از قفس

 پهنه ی پرواز می خواهد دلم

 در سکون بی سرانجامی هنوز

 جنبش آغاز می خواهد دلم

 روزگاری شد ز خود بیگانه ام

 آشنای راز می خواهد دلم

 شب نواز کوچه ی تنهایی ام

 یک جهان آواز می خواهد دلم

 در سراب تشنه کامی سوختم

 ابر باران ساز می خواهد دلم

“مشفق کاشانی”

گل سر سبد

سر سبدم، لیکن از چمن دورم

 نوازشم چه ثمر میکند، که مهجورم

 شهید خاطر خویشم  به کام بخت سیاه

 هزار منظره، در پیش دارم و کورم

 تهی ست کاسه چشمم، زبرق فتنه حرص

 چو تیغ،  از تن عریان خویش مغرورم

 خزان گرفته درختم، که شور و جوش بهار

 مرا به یاد نیارد ز دور پر شورم

 ز خنده سحری، گریه های شب برود

 منم که از سحر شادی آفرین  دورم

 برای روز مبادا هزار غم دارم

 ببین! که عاقبت اندیش تر ، ز هر مورم

 حدیث عشق مرا از زبان من مشنو

 درون شعر غم انگیز خویش مستورم

"محمد زهری"

غزل دلتنگی

هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم

با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم

اندوه من انبوه تر از دامن الوند

بشکوه تر از کوه دماوند غرورم

یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است

تنها سر مویی ز سر موی تو دورم

ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش

تو قاف قرار من و من عین عبورم

بگذار به بالای بلند تو ببالم

کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم

قیصر امین پور