♥دلـــ ِ دریـــ ـــــ ـــایی منـــ♥

همه تفاوت ما این است: تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمی برم . . .

♥دلـــ ِ دریـــ ـــــ ـــایی منـــ♥

همه تفاوت ما این است: تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمی برم . . .

نامه ی عشق و صفا

دید مجنون را یکی صحرا نورد

در میان بادیه بنشسته فرد

ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم

میزند نقشی به دست خود رقم

گفت ای مفتون شیدا چیست این

مینویسی نامه سوی کیست این؟

 هر چه خواهی در سوادش رنج برد

تیغ سرسر خواهدش حالی سترد

کی به لوح ریگ باقی ماندش ؟

 تا کسی دیگر پس از تو خواندش؟

گفت شرح حسن لیلی میدهم

خاطر خود را تسلی میدهم

 می نویسم نامش اول و قفا

می نگارم نامه ی عشق و صفا

 نیست جز نامی از او در دست من

 زان بلندی یافت قدر پست من

 نا چشیده جرعه ای از جام او

 عشق بازی میکنم با نام او
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد