-
آفتاب شیعه از مغرب درآ
یکشنبه 17 مهرماه سال 1390 11:17
آفتاب شیعه از مغرب درآ بار دیگر سر زن از غار حرا بت پرستان ترکتازى مىکنند با کلام الله بازى مىکنند تیغ بر کش تا تماشایت کنند تا که نتوانند حاشایت کنند پاک کن از دامن دین ننگ را این عروسکهاى رنگارنگ را این سخن کوتاه کردم والسلام شیعه، یعنى تیغ بیرون از نیام
-
رفتی و یار نو گرفتی
شنبه 16 مهرماه سال 1390 12:25
مو احوالم خرابه گر تو جویی جگر بندم کبابه گر تو جویی ته که رفتی و یار نو گرفتی قیامت هم حسابه گر تو جویی زخور این چهرهات افروتهتر بی تیر عشقت بجانم روتهتر بی مرا اختر بود خال سیاهت ز مو یارا که اختر سوتهتر بی مرا دیوانه و شیدا ته دیری مرا سرگشته و رسوا ته دیری نمیدونم دلم دارد کجا جای همیدونم که دردی جا ته دیری...
-
ایران
سهشنبه 12 مهرماه سال 1390 06:53
در این غربت که ما دوریم ز راه ایران همه غمگین و دلتنگیم برای ایران تو گر باد صبا گردی به گرد خاکم زیارت کن خوشبو خاک پاک ایران ایران ایران زمینم ای جان ای سرزمینم میریزم دلتنگی به فریاد آواز غمینم ایران ایران زمینم ای جان ای سرزمینم میریزم دلتنگی به فریاد آواز غمینم ز جور و زور و استبداد پرده دریدیم دل از ماندن به زاد...
-
ایران ای سرای امید
شنبه 9 مهرماه سال 1390 23:55
ایران ای سرای امید بر بامت سپیده دمید بنگر کزین ره پرخون خورشیدی خجسته رسید اگر چه دلها پر خون است شکوه شادی افزون است سپیده ما گلگون است وای گلگون است که دست دشمن در خون است ای ایران غمت مرساد شادی نصیب تو باد راه ما راه بهروزیست اتحاد رمز پیروزیست صلح و آزادی جاودان خوش باد یادگار خون عاشقان ای بهار ای بهار تازه...
-
راز عاشقی
شنبه 9 مهرماه سال 1390 23:48
همه جا نقش تو پیداس تو سفیدی، تو سیاهی توی معراج حقیقت توی ظلمت و تباهی هر کی با هر اعتقادی حتی اون که بتپرسته چه بدونه چه ندونه تو رو داره میپرسته نقش تو جاری و روشن تو خیابون، توی خونهس نگو پس نجف چی میشه واسه ما نجف نشونهس یه نشون عاشقونه واسهی این که بدونیم که نماز عشقو باید به کدوم قبله بخونیم این چیزا یه...
-
نامه ی عشق و صفا
شنبه 9 مهرماه سال 1390 23:39
دید مجنون را یکی صحرا نورد در میان بادیه بنشسته فرد ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم میزند نقشی به دست خود رقم گفت ای مفتون شیدا چیست این مینویسی نامه سوی کیست این؟ هر چه خواهی در سوادش رنج برد تیغ سرسر خواهدش حالی سترد کی به لوح ریگ باقی ماندش ؟ تا کسی دیگر پس از تو خواندش؟ گفت شرح حسن لیلی میدهم خاطر خود را تسلی میدهم می...
-
صفای دوست
شنبه 26 شهریورماه سال 1390 00:10
من همانم که اگر دوست مرا یاد کند به صفای قدمش دیده خود فرش کنم
-
بوی ماه مهر
سهشنبه 15 شهریورماه سال 1390 23:58
باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازیهای راه مدرسه بوی ماه مهر، ماه مهربان بوی خورشید پگاه مدرسه از میان کوچههای خستگی می گریزم در پناه مدرسه باز میبینم ز شوق بچهها اشتیاقی در نگاه مدرسه زنگ تفریح و هیاهوی نشاط خندههای قاه قاه مدرسه باز بوی باغ را خواهم شنید از سرود صبحگاه مدرسه روز اول لالهای خواهم کشید سرخ، بر...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 مردادماه سال 1390 00:19
-
بخوان به نام شب ..
شنبه 22 مردادماه سال 1390 17:48
دوست دارم این نوشتن های شبانه را که نه بوی روز می دهد نه بوی دود دفترم را باز می کنم این صفحه های سپید که مرا به خود می خواند پر از واژه های نابند پر از حرفهای مگو و خودنویسم در انتظار که بشکند بغض فرو خورده اش را و دلم آسمانیست آبی که شبها غرور ماه را می خرد من و ستاره هر شب سبد سبد ترانه را به ماه می بخشیم و او چه...
-
سکوت ...
جمعه 21 مردادماه سال 1390 00:05
نجیب بود و آرام با سبدی پر از ترانه و غزل هایی که از باغ بهشت چیده بود سکوتش بوی قصه می داد و لبخندش حال و هوای معجزه را داشت و باران رازی بود که شب را در دامنش چکه چکه آب می کرد . . .
-
رنگ ..
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1390 17:36
سیاه یا سپید زرد یا سبز سرخ یا .. چه فرق میکند؟ وقتی قرار است دنیایمان یکرنگ باشد نه دلهایمان ..
-
بتتراش
جمعه 14 مردادماه سال 1390 01:49
پیکرتراش پیرم و با تیشهی خیال یک شب تورا ز مرمر شعر آفریدهام تا در نگین چشم تو نقش هوس نهم ناز هزار چشم سیه را خریدهام بر قامتت که وسوسهی شستشو در اوست پاشیدهام شراب کفآلود ماه را تا از گزند چشم بدت ایمنی دهم دزدیدهام ز چشم حسودان، نگاه را تا پیچ و تاب قد تورا دلنشین کنم دست از سر نیاز به هر سو گشودهام...
-
ساحل امن
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1390 00:03
به آب و تاب که را جلوهی ستارهی توست؟ که آفتاب در این باب استعارهی توست همین امید نه ترجیع مهربانی تو که عشق نیز به تکرار خود دوبارهی توست نسیم کیست به چوپانی دلم؟ که تویی که گلههای گلم پیش چوبپارهی توست بهار با همهی جلوه و جمال گلی به پیش سینهی پیراهن بهارهی توست سپیده را به بر و دوش خود چرا نکشی؟ که این...
-
حتی اگر نباشی...
یکشنبه 9 مردادماه سال 1390 08:13
میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را میجویمت چنانکه لب تشنه آب را محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح یا شبنم سپیدهدمان آفتاب را بیتابم آنچنان که درختان برای باد یا کودکان خفته به گهواره، خواب را بایستهای چنانکه تپیدن برای دل یا آنچنان که بال پریدن عقاب را حتی اگر نباشی، میآفرینمت چونان که التهاب بیابان سراب را ای...
-
اگه طنز با حال به روز می خوایین اینجاست...
شنبه 8 مردادماه سال 1390 22:27
سلام عزیزان اگه مایلید طنز شسته رفته و تر و تمیز و دو کلمه حرف حساب ببینید حتما به این آدرس تشریف ببرین.. http://mehranatanz.blogfa.com/ این وب هر روزه آپ می شه دوستان گلم نظر یادتون نره
-
سادگیهایم کجاست؟
پنجشنبه 6 مردادماه سال 1390 01:05
پا به پای کودکیهایم بیا کفشهایت را به پا کن تا به تا قاه قاه خندهات را ساز کن باز هم با خندهات اعجاز کن پا بکوب و لج کن و راضی نشو با کسی جز عشق همبازی نشو بچههای کوچه را هم کن خبر عاقلی را یک شب از یادت ببر خالهبازی کن به رسم کودکی با همان چادر نماز پولکی طعم چای و قوری گلدارمان لحظههای ناب بی تکرارمان مادری...
-
از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید!
یکشنبه 2 مردادماه سال 1390 21:48
یاران ناشناخته ام چون اختران سوخته چندان به خاک تیره فرو ریختند سرد که گویی : دیگر ، زمین ، همیشه ، شبی بی ستاره ماند . آنگا ه ، من ، که بودم جغد سکوت لانه تاریک درد خویش ، چنگ زهم گسیخته زه را یک سو نهادم فانوس بر گرفته به معبر در آمدم گشتم میان کوچه مردم این بانگ با لبم شرر فشان : آهای ! از پشت شیشه ها به خیابان نظر...
-
تنهایی من ...
یکشنبه 2 مردادماه سال 1390 14:44
چقد ر حرف هست و من فقط سکوت میکنم آمدنت را سکوت کردم ! داشتنت را سکوت کردم ! رفتنت را سکوت کردم ! انتظار باز گشتت را هم ... حالا نوبت توست ... باید در سکوت به تماشا بنشینی سوختنم را ... میفهمی ؟
-
کودکی - بزرگسالی
یکشنبه 2 مردادماه سال 1390 01:32
این روزها بد جور دلم برای چشم های معصوم کودکیم میسوزد ؛ چشم های روشنی که ساده می نگریست و غرق تماشا بود.... بس که آدم های بزرگ و پیچیده دستان تیره شان را جلوی نگاهش ابر کردند ، طفلک چشم هایم بارید و قد کشید.... دیگر نگاه من بزرگ شده است باور کن! آنقدر بزرگ که میتواند قد آدم بزرگها ، دنیا را پر از تیرگی و پیچیدگی...
-
آی آدم ها
شنبه 1 مردادماه سال 1390 00:21
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید یک نفر در آب دارد می سپارد جان یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید در چه هنگامی بگویم من یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید نان به سفره جامه تان...
-
آن روزها
جمعه 17 تیرماه سال 1390 18:49
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA آن روزها رفتند آن روزهای خوب آن روزهای سالم سرشار آن آسمان های پر از پولک آن شاخساران پر از گیلاس آن خانه های تکیه داده در حفاظ سبز پیچکها به یکدیگ ر آن بام های بادبادکهای بازیگوش آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها آن روزها رفتند آن روزهایی کز شکاف پلکهای من آوازهایم چون حبابی...
-
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته عمده تقسیم کرده است :
سهشنبه 7 تیرماه سال 1390 01:09
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA ۱. آنانی که وقتی هستند،هستند وقتی که نیستند هم نیستند. (عمده آدمها،حضورشان مبتنی به فیزیک است.تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند.بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند) ۲. آنانی که وقتی هستند،نیستند وقتی که نیستند هم نیستند. (مردگانی متحرک در جهان،خود فروختگانی...
-
عاشقانه
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 13:56
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA ای شب از رویای تو رنگین شده سینه از عطر تو ام سنگین شده ای به روی چشم من گسترده خویش شادیام بخشیده از اندوه بیش همچو بارانی که شوید جسم خاک هستیم ز آلودگیها کرده پاک ای تپشهای تن سوزان من آتشی در سایۀ مژگان من ای ز گندمزارها سرشارتر ای ز زرین شاخهها پُر بارتر ای در...
-
وصیتنامه وحشی بافقی
شنبه 4 تیرماه سال 1390 23:55
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد ********** مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید ********** بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ پـیــر میخانه بخواند غــزلــی...
-
sos
سهشنبه 31 خردادماه سال 1390 10:18
-
یک شب
جمعه 27 خردادماه سال 1390 10:06
یک شب ز ماورای سیاهی ها چون اختری بسوی تو می آیم بر بال بادهای جهان پیما شادان به جستجوی تو می آیم سرتا بپا حرارت و سرمستی چون روزهای دلکش تابستان پرمیکنم برای تو دامان را از لاله های وحشی کوهستان یک شب ز حلقه که به در کوبم در کنج سینه قلب تو می لرزد چون در گشوده شد تن من بی تاب در بازوان گرم تو می لغزد دیگر در آن...
-
میلاد مولود کعبه و روز پدر مبارک
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 17:01
علی یعنی شکوه آفرینش فروغی نو ز روح آفرینش علی یعنی تمام عشقبازی علی یعنی جهانی تکنوازی علی یعنی بلندای امامت علی یعنی وجودی با شهامت علی فخر جهان آفرینش معّمای نهان آفرینش ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین! حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود هر...
-
خونه ی مادر بزرگه
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 10:12
خونه ی مادربزرگه هزار تا قصه داره خونه ی مادربزرگه شادی و غصه داره خونه ی مادربزرگه حرفای تازه داره خونه ی مادربزرگه گیاه و سبزه داره خونه ی مادربزرگه هزار تا قصه داره خونه ی مادربزرگه شادی و غصه داره خونه ی مادربزرگه حرفای تازه داره خونه ی مادربزرگه گیاه و سبزه داره در بازه خونه ی ما همیشه سبزه زاره دشتاش پز از بوی...
-
عشق یک دستمال کاغذی ...
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 08:52
دستمال کاغذی به اشک گفت: قطره قطرهات طلاست یک کم از طلای خود حراج میکنی؟ عاشقم! با من ازدواج میکنی؟ اشک گفت: ازدواج اشک و دستمالِ کاغذی! تو چقدر سادهای خوش خیال کاغذی! توی ازدواج ما تو مچاله میشوی چرک میشوی و تکهای زباله میشوی پس برو و بیخیال باش عاشقی کجاست! تو فقط دستمال باش! دستمال کاغذی، دلش شکست گوشهای...